ت تاب دادن : پیچ دادن تأسف : افسوس ، دریغ ، افسوس خوردن ، حسرت خوردن تبر : وسیله ای از جنس آهن یا فولاد که با آن درخت و چوب را قطع می کنند و می بُرند. تپّه : برآمدگی زمین که از کوه کوچک تر است. تختی : غلام رضا تختی یکی از پهلوانان ایرانی و یکی از بزرگ ترین افتخارات کُشتی ایران تخت خواب : وسیله ای از چوب یا فلز که بر روی آن می خوابند. تزیین : زینت دادن ، آراستن تشکّر : سپاس گزاری تعاون : هم کاری ، یاری ، کمک تغییر : دگرگونی ، عوض کردن تفریح : خوشی یا شادمانی کردن ، گردش کردن تقصیر : خطا ، گناه ، کوتاهی کردن تکراری : دوباره انجام شده تماشایی : دیدنی تناور : تنومند ، بزرگ تولّد : به دنیا آمدن ، متولّد شدن ، زاده شدن ,j crew,j cole,j crew factory ...ادامه مطلب