واژه نامه ی دبستان

متن مرتبط با «پ مثل پلیکان» در سایت واژه نامه ی دبستان نوشته شده است

ج مثل جشن

  • ج مثل جوجه برنج    زیر درخت نارنج جادو گر : افسونگر جانکاه : رنج دهنده ، آزار دهنده جایز : روا ، مناسب ، شایسته جبّار : قادر ، متکبّر جبریل : جبرئیل ، فرشته ای که وحی را بر پیغمبر نازل می کرد. جَست : , ...ادامه مطلب

  • ث مثل ثنا

  • ث مثل ثانیه ها   دور می زنند چه زیبا ثابت : پابرجا ، استوار ثنا : ستایش ، ذکر نیکویی ها ثواب : پاداشِ کار نیک, ...ادامه مطلب

  • پ مثل پاییز

  • پ مثل پر پرنده    پرستو و پروانه پار : سال گذشته پارسا : پرهیزگار ، پاک دامن پاینده : پایدار ، استوار ، پابرجا پُراُبّهت : با شکوه پَرت : بی معنی ، بی ارتباط ، بیهوده پُرچانگی : پُر حرفی ، ورّاجی پَرخ, ...ادامه مطلب

  • ب مثل بهار

  • ب مثل باد و باران      بابا بریم به بوستان باطن : درون و نهان هر چیزی یا کس بَتَر : بدتر بَخیل : حسود بدخو : بد اخلاق ، اخمو بدرقه : همراهی کردن ، مُشایعت بدو گِرَوَم : تابع او شوم ، از او اطاعت کنم ،, ...ادامه مطلب

  • الف مثل الفبای فارسی

  • خداوند متعال را سپاسگزارم که در همه حال این آموزگار ( بنده ی ناچیز ) را مورد لطف و عنایت قرار داده است. به وبلاگ خودت خوش آمدی. امیداوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشی. دانش آموز عزیز با مراجعه به واژه نامه ی کلاس مربوطه می توانید معنای کلمات جدید را دریافت نمایید. Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آ مثل آب

  • آ مثل آب و آبی    آبیِ آسمانی آتشگر : روشن کننده ی آتش، کسی که آت, ...ادامه مطلب

  • ت مثل تنهایی

  • خداوند متعال را سپاسگزارم که در همه حال این آموزگار ( بنده ی ناچیز ) را مورد لطف و عنایت قرار داده است. به وبلاگ خودت خوش آمدی. امیداوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشی. دانش آموز عزیز با مراجعه به واژه نامه ی کلاس مربوطه می توانید معنای کلمات جدید را دریافت نمایید. Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ز مثل زندگی

  • ز مثل زنبور و زاغ    زنبق زیبای باغزاد: سن ، زمان عمر زار : ناتوان ، ضعیف ، نحیف زاغ: پرنده ای شبیه به کلاغ زر و سیم: طلا و نقره زرّین: طلایی ، چیزی که از زر ساخته شده و یا به رنگ زرد است. زمزمه: سخن گفتن زیرِ لب زَوال: نابودی ، رو به نیستی رفتن زیبنده: برازنده ، درخور زینهار : زنهار ، آگاه باش زی : زندگی کن (فعل امر)Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مراحل درس پژوهی

  • مستندات گزارش درس پژوهی1- فیلم های اجرای تدریس اول و تدریس دوم(زمان تدریس و فیلمبرداری بین 20 تا 45 دقیقه )2- عکس از اجرای تدریس اول و تدریس دوم و تخته کلاس در دو اجراو ...( عکس ها در پیوست گزارش کتبی ارائه می گردد.) و ( عکس تخته کلاس  و عکس چیدمان کلاس هم جزء مستندات باشد. )3- گزارش کتبی به صورت تایپ شده و در قالب فایل   Word  و   Pdf  تنظیم می گردد.( گزارش با فونت  B نازنین ضخیم)Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ر مثل رنگین کمان

  • ر مثل رنگین کمان     هفت تا کمان توی آن راغِب: مایل ، علاقه مندرایَت :پرچم ، درفش ، علَمرَبیع:بهار هنگام بهاررحمان :بخشنده ، از صفات خدای بزرگرُخ تابیدن :چهره برگرداندنرَصَدخانه:مکانی که در آن به تماشای علمی آسمان و مطالعه در اوضاع ستارگان می پردازند.رَمه:دسته ی حیوانات ، گله ی گاو و گوسفندرویداد:اتّفاق ، حادثهرهنمود: راهنمایی ، نشان دادنِ راهِ صحیح در کاری [ چهارشنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۶ ] [ 21:35 ] [ ناصر یاوری ] Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ل مثل لک لک

  • ل مثل لک لک ، لانه   لادن همراه لاله     لاف زدن : گفتار بیهوده ، گفتن ، گزافه گویی لایق : سزاوار ، شایسته لَختی : مقداری ، اندکی لطایف : جمع لطیفه ، سخنان کوتاه و خوش مزه ، طنز آمیز, ...ادامه مطلب

  • گ مثل گُل

  • گ مثل گلبرگ ، گلاب    گردش گُل ها در آب گُردی : پهلوانی ، دلیری گذشتگان : در گذشته ها ، کسانی که از دنیا رفته اند. گزاف : دروغ ، لاف گمان : حدس ، خیال ، فرض, ...ادامه مطلب

  • ک مثل کتاب

  • ک  مثل کتاب ، کلام       کلاس اول سلام کار آموزی: گفتار بیهوده گفتن ، گزافه گویی  کاردانی : سزاوار ، شایسته   کاردان: مقداری ، اندکی کاروان سرا:   جمع لطیفه ، سخنان کوتاه و خوش مزه ، طنز آمیز کالبد شکافی : تحلیل ، شناسایی اجزای یک چیز ، شکافتن پیکر برای آزمایش کُتُب : جمعِ کتاب ، کتاب ها کرانه : کناره ، ساحل دریا کریمانه : با بخشندگی زیاد کَژ : کج ، نادرست کُلفَت : زنِ خدمتکار کُلبه : خانه ی کوچک و تنگ و باریک کم شمار : تعداد کم ، اندک کمند : طناب ، بند ، ریسمان کوبه : وسیله ای فلزی که بر روی در خانه قرار داشت و برای آگاه کردن ساکنین خانه کوبیده می شد. کوشندگی : با تلاش زیاد ، کوشش کردن کوفتن : کوبیدن کوی : محله ، بَرزَن ، کوچه , ...ادامه مطلب

  • ق مثل قرآن

  • ق  مثل قمری و قو        قاصدک قصه گو قُمری : پرنده ای خاکستری رنگ و کوچک تر از کبوتر  قُوا : جمع قوّه ، نیروها   قوی پنجه : زورمند ، توانا قَهقَهه :   با صدای بلند خندیدن ، خنده ی پُر سر و صدا قیامت : محشر ، روز رستاخیز قیامت تأثیر :   شگفت انگیز ، چیزی که تأثیر بسیار زیادی دارد ، رویداد عجیب قید : بند ، مانع , ...ادامه مطلب

  • ف مثل فردا

  • ف مثل فواره ها    در آفتاب فردا فاتحه: آغاز کار ، اول چیزی ، گشایش  فاخته : پرنده ای است شبیه کبوتر   فارغ: آرام و آسوده ، بیکار فاقد:   بدون ، بی بهره بودن ، نداشتن فخر : بالیدن ، مباهات و افتخار کردن فَر :   شکوه ، زیبایی فراخ : گشاد ، وسیع فراز و فرود : بلندی و پستی    فرجام : پایان ، آخر ، عاقبتِ کار    فَرسَخ : فرسنگ ، اندازه ای برای تعیین مسافت، هر فرسنگ تقریباً برابر شش کیلومتر است. فرق :   تفاوت ، اختلاف فروتنی : تواضع ، افتادگی   فروزندگی :   درخشندگی فواید : جمع فایده ، خوبی ها ، بهره ها , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها